دگر هيچ

دلنوشته

دوست دارم فقط همین

دگر هيچ

شمعيم و دلي مشعله‌افروز و دگر هيچ

شب تا به سحر گريه‌ي جانسوز و دگر هيچ

افسانه بود معني ديدار، که دادند

در پرده يکي وعده‌ي مرموز و دگر هيچ

خواهي که شوي باخبر از کشف و کرامات

مردانگي و عشق بياموز و دگر هيچ

زين قوم چه خواهي؟ که بهين پيشه‌ورانش

گهواره‌تراش‌اند و کفن‌دوز و دگر هيچ

زين مدرسه هرگز مطلب علم که اينجاست

لوحي سيه و چند بدآموز و دگر هيچ

خواهد بدل عمر، بهار از همه گيتي

ديدار رخ يار دل‌افروز و دگر هيچ



+ هک شده در: 1 / 1 / 1389برچسب:,ساعت 3 ازقلب گلبرگ |